شعر سکوت و سادگی
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۱/۲۶
  • تعداد بازدید: ۲۶۹

شعر سکوت و سادگی

اینجا مردمانش ساده اند!

قلبم از درد می نالد،

قاب های نور باید افراشت؛

زندگی را،

عشق را،

در دل

باید جستجو کرد

در نگاهی بی آلایش و پاک،

خنده هایی چون جویبار،

در سفره ای ساده،

دست های پرمهر،

ولحظه هایی که در کنار هم می رقصند

چون پرچم های شادی

آن کودکان

ساده اند

اما قلب هایشان

چشمه های خروشان و جاری از عشق

دردها می پوشانند

را با دوستی

و در دل شب،

با هم می سرایند

آوایی دلنشینی

چون پرندگان

زیبایی ها در سادگی است؛

و در سکوت صبحگاهان

که خورشید را بیدار می کند

از خواب

و دنیای خفته

رنگ عشق و امید می گیرد

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

خاطره عید نوروز
خاطره عید نوروز
#خاطره_بخوانیم #عید_نوروز   وقتی کوچک بودم یعنی هنوز به مدرسه نمی‌رفتم، یک روز جشن گرفتیم. من نمی‌دانستم عید...

ای الله جانم بیا
ای الله جانم بیا
ای الله جانم، بیا به نزدم بیا...   ای الله جانم، بیا که جانم بدون تو...

شبی که عروسک زنده شد
شبی که عروسک زنده شد
#معرفی_کتاب #کتاب_بخوانیم #شبی_که_عروسک_زنده_شد #آل_آر_استاین نویسنده کتاب «شبی که عروسک زنده شد» یک آمریکایی است. در این...

کوسه‌ی کوچک
کوسه‌ی کوچک
 موضوع این کتاب: داستان درباره‌ی یک کوسه‌ی کوچک است که به دنبال یافتن دوستان جدید...

ارسال نظر برای «شعر سکوت و سادگی »

برو بالا