#جستار
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۲/۱۰
  • تعداد بازدید: ۱۵۴

#جستار

#جستار_بخوانیم

در آن خانه ی قدیمی، جایی که هر گوشه اش حکایت از داستانی داشت، صدای قدم هایی به گوش می رسید. صاحب خانه، که لباس هایش را به عجله روی صندلی انداخته بود، اکنون بازگشته بود. او با دست هایی پر از گل های رنگارنگ و خاکی که از باغ چیده بود، وارد شد. نگاهی به بالش انداخت و لبخندی زد؛ خاطرات شب گذشته هنوز در ذهنش تازه بود.

او گل ها را در گلدانی کنار پنجره قرار داد و به سمت فرش رفت. با دقت، بالش را برداشت و فرش را تکان داد. هر تار و پود فرش، داستانی از گذشته های دور را در خود داشت. او با احترام، فرش را صاف کرد و به سمت در باز رفت. نسیم خنکی از باغ وارد شد و او را به بیرون دعوت کرد.

با قدم هایی آهسته، به سمت باغ رفت. درختان سر به فلک کشیده و گل های رنگارنگ، منظره ای زیبا را پیش روی او گسترده بودند. او نفس عمیقی کشید و به یاد آورد که چگونه این باغ را با دستان خود پرورش داده بود. هر گل و گیاه، با هر برگ و شکوفه اش، بخشی از روح او بود.

زندگی در این خانه، با وجود تنهایی اش، پر از زیبایی و شور بود. هر روز، با هر طلوع و غروب، داستانی جدید را رقم می زد. و اکنون، با گل هایی که در دست داشت، داستانی دیگر آغاز می شد.

#لیلا_طاهری نژاد

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

برچسب ها:
می پسندم (۰) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

مدیر مدرسه
مدیر مدرسه
‍#معرفی_کتاب #کتاب_بخوانیم #مدیر_مدرسه #نویسنده_جلال_آل_احمد   این کتاب را از سایت طاقچه خواندم و کتاب خیلی خوبی است. نثر آن روان...

هر جا عشق هست خدا هست
هر جا عشق هست خدا هست
‍ ‍ #داستان_بخوانیم #معرفی_کتاب #هر_جا_عشق_هست_خدا_هست #نویسنده_لئون_تولستوی #مترجم_دره_دادجوی_توکلی #انتشارات_سرا_1380   این داستان بلند، داستان زندگی مردی به نام مارتین است که شغل او...

ضربه فنی اضطراب
ضربه فنی اضطراب
#معرفی_کتاب #ضربه_فنی_اضطراب #علیرضا_پرند_فرزاد   نویسنده این کتاب معلم آموزش و پرورش استثنایی استان البرز و ساکن کرج است که...

کوسه‌ی کوچک
کوسه‌ی کوچک
 موضوع این کتاب: داستان درباره‌ی یک کوسه‌ی کوچک است که به دنبال یافتن دوستان جدید...

ارسال نظر برای «#جستار»

برو بالا